و بازهم غیبت!
داره میشه یه سال به قول پارسا دیگه اینجا رو حسابی خاک گرفته.....هنوز برای من هیچ اتفاق رو به جلو و آینده سازی نیافتاده اما روزگار به سرعت داره می گذره ...از خرداد تا حالا هم خیلیامون نفهمیدیم چطوری گذشت اونقدر همه چی قاطی شد که دیگه کسی به مسائل شخصیش فکر نمی کرد:
شاید دلتنگی برای کسایی که تو دنیای مجازی باهاشون آشنا شدی واژه غریبی باشه: اما واقعا براشون دلم تنگ شده....برای اونا که حداقل از ناامیدی و احساس تنها بودن در دنیا نجاتم دادن.اونا که هرچی می گن انگار روزگار خودم رو به تصویر می کشن....خوشحالم از اینکه خیلیاشون دنبال روزمرگی های زندگیشون افتادن و از تغییرات زندگیشون کلی امیدوار و شاد می شم خوشحالم ازاینکه نوشته ها مفیدتر و علمی تر شده.............خلاصه دوباره شارژ شدم. تازود!
+ نوشته شده در ۱۳۸۸/۰۶/۱۹ ساعت توسط آرمان
|
پروردگارا!