یکسال
یکسال از نوشتن در اینجا گذشت و حالا بهانه ای هست برای نوشتن این پست:
اول با یه حالتی مثل افسردگی شروع شد!در به در دنبال علت و معلول می گشتم سر زدن به سایتهای اون ور آب و ایمیل زدن و سر در نیاوردن، آخه فکر می کردم اینجا از حرف من جز یه مطلب برداشت نمیشه که: تو گول شیطون رو خوردی و .....فقط حس انزجاری که به خودم داشتم بیشتر می شد.
یه اتفاق پیش اومد که مثل معجزه بعید بود!یک کلمه رو کشف کردم دوباره رفتم سراغ اینترنت بهترین منبع خبریم: همیشه در دسترس، بدون مزاحمت برای حس کنجکاوی اطرافیان، بدون احساس شرم و خلاصه اینکه کلمه ترنسکشوال شده بود اسم رمز و یه دنیا کنفی برای من: کاربرعزیز خجالت بکش این سایت ورود ممنوعه!برو اخلاقت رو درست کن.
بالاخره دو سه تا سایت پیدا شد و انگار آلیس رفته سرزمین عجایب...همیشه به افراد تو دنیای مجازی به چشم آدمهای مجازی و غیرقابل اعتماد نگاه میکردم.اما یکسالی هست که دوستای فوق العاده ای پیدا کردم، کسانی که حداقل می دونم جنس حرفهامون مثل هم هست .
دوستانی هم هستن که ناباورانه عکس العمل داشتن! خلاصه اینکه خیلی خوشبختم از آشناییتون!!!
اینجوری بود که همه علامت سوالها و تنهاییها و بالا پایین های ذهنی یکی یکی جواب پیدا کرد، نمی گم حس خوبی بود.و انگار به راه آرزوهام رسیدم برعکس یه جور نگرانی و تشویش خاص، یه جور ناراحتی و افسردگی در کنار یه خوشحالی از ته دل! شده بود جمع اضداد. و در کنار اونها یه سری مسائل دیگه من رو هم به اینجا کشوند:
عادت به نوشتن شاید مضرباشه، میشه با وبلاگ اصلاحش کرد،به قول دوستی یه جای مطمئن برای لحظه های تنهایی و دلتنگی، یا اینکه فراتر از اون: شاید خانواده های آینده گذرشون به این نوشته ها بیافته و تعریف تی اس براشون عجیب غریب نباشه...شاید یکی مثل ماها راه دیگه ای برای کسب اطلاعات نداشته باشه، یه سری اطلاعات علمی خلاصه هرچیزی میشه نوشت.
فقط امیدوارم هرچه هست مفید باشه
و اما نتیجه ای که ما از داستان این یکسال گرفتیم:
- خیلی مهمه که آدم خودش رو بشناسه، می تونه اشتباه کنه می تونه یه عمر دنبال خودش بگرده هرچه زودتر بفهمه بهتره.
اما یه تی اس باید هرچه زودتر بفهمه کی هست و چی میخواد، اونم بدون اشتباه، بدون اشتباه.
- وقتی می فهمی مجاز به چه کاری هستی تا طبیعی زندگی کنی یکی از حالتهایی که پیش میاد اینه که همه عالم و آدم حتی خودت کلی می ترسیم آخه ما هم با همون افکار و فرهنگ بزرگ شده ایم و نمیشه کتمان کرد، اما وقتی خودت رو بشناسی و واقع بینانه همه حالتها رو در نظر بگیری و بعد تصمیم بگیری چیزعجیب و بدی وجود نداره که بد از بدتر بشه.
و درکنار همه اینها ایکاش یادمون نره که: همونطور که انتظار داریم درک بشیم سعی کنیم حق بدیم، فرصت بدیم ودرک کنیم هرچند خیلی سخته و من یکی که گاهی اوقات موفق نبودم
و چند جمله خصوصی اینکه انگار روزگار داره با من یه معامله بزرگ میکنه! البته می دونم خواست خدا به صلاحمون هست...یه وقتا اونقدر دنیای آدمها متفاوت میشه که ترجیح می دی دیده نشی و حرفهات شنیده نشه حتی درباره عزیزترینهات....التماس دعا
-راستی همین الان از یکی از دوستانم خبری دریافت شد!!
یکشنبه -ساعت ۲۱-از شبکه ۲ برنامه ای درباره افراد تی اس پخش میشه- من که به شخصه با شنیدنش مبهوتم!
پروردگارا!